به قلم زهرا نجاتی فعال اجتماعی
برایجوان هم تبارم که معلم بوده و درتهران به قتل رسیده است بسیار سوگوار شویم.
اهالی دیار من در شرایطی هستند که هر روز خبری گزنده همچون چاقوی تیز بر قلبشان فرو میرود. مردم دیار ما در نجابت و با اخلاق بودن هر لحظه شاهد اتفاقی ناگوار هستند.
مردم دیار لرستانِ فراموش شده ی من، از تنهایی چهره هایشان تهی شده است که سرنوشت زندگی شان تلخ رقم می خورد. ، مردم دیارِمن از همه چیز تهی شده اند. از پدر و مادران بخت و برگشته ی دیارم لرستان بگویم که با درد و رنج فرزندی بزرگ میکنند و بخاطر بیکاری همیشگی لرستان راهی غربت میشوند و بدست از خدا بی خبران به قتل می رسند و به یغما می روند همه چیز در لرستان سر ناسازگاری دارد، این تاوان کدامین گناه است که پس می دهیم.؟ سرنوشتی دردناک که در انتظار فرزندان این دیار بخت برگشته است.
نابرابری به طور مرگباری روشنایی مان را ربوده است ،در اینجا حقیقت و گفتگو به قتل رسیده اند.
برای جوانانی که بخاطر کار مهاجرت کرده اند و به قتل می رسند دردی در قلبم به صدا در آمده است.
اینجا، لرستان فقط یک مسئله ندارد، بلکه مسائل بی شمار پیچیده ا ی داریم.
فقر ، بیکاری جوانان ، خودکشی، ما زنان کار داریم ، کودکان کار داریم این دردناک است ، مدیران غیر بومی داریم و ..
در این دیار بی دوست، هر کس و ناکسی از بیچاره گی ما سود میبرد.
مرگ عزیزان مان دردناک است
مرگ اینجا خیلی ارزان است.
دیاری که رزومه یک عده کت و شلوار پوش شده که پشت میزی بلند و طویل دیده میشوند که در راه انتظار جاده های تنگ و بی قانون امیدهای این دیار را می بلعند.
که در دستوراتی فرمالیته، مدیرانی که عشق تشریفات دارند، نامی اند بقول جامعه شناسان نومینالیست اند، لفظ بدتر آن ساحرانی که با کلمات بازی می کنند از کلمه عبور نکردند، مثل کاهش..
این عدم عبور از کلمه روحیه مالیخولیایی عجیبی دارد..
چنان است بقول ژاک دریدا:
آنچه می بینید همان نیست هست
آنچه دیده میشود نیست هست.
در یک چرخه باطل گیر افتاده ایم. حاصل و سرمایه های عمر پدرو مادرهای بیچاره دارند یکی یکی در شهرهای غریب به قتل می رسند ، از دست میروند، چه بیهوده زندگی داریم ما…دلمان پوچ شده است.
چه کسی مسئول قتل جوانان لرستانی که بخاطر کار راهی غربت می شوند است ؟
چه کسی مسئول قتل این بی گناهان است؟
این حادثه ها اتفاقی نیستند ،بی تدبیری سیاه بدست قلم سیاه کارگزارانی رسم شده اند که شبیه کودکان عاشق خط و رنگ بوده اند.
مسائل اجتماعی منطقه ما ازجمله بیکاری ،فقر، زنان سرپرست خانوار، وابستگی به کمک های اجتماعی با استفاده آمارها و داده های سرشماری نشان داده است که زوال و مهاجرت را افزایش داده است. چرا کسی پاسخگو نیست؟
در آن روز که از هیچ کس دلگیر نباشم ،در آن روز که دلم از کینه خالی گردد، در آن روز نیستم.